ترجمه ی دعای کمیل
دعای کمیل بخش اول:
به نام خداوند بخشنده ی مهربان.
- خدایا، از تو درخواست میکنم به رحمتت که همه چیز را فرا گرفته و به نیرویت که با آن بر هر چیز چیره گشتی و در برابر آن بر هر چیز فروتنی کرده و همه چیز خوار شده است، و به نیروی مطلقت که با آن بر همه چیز برتری یافتی، و به تواناییت که چیزی در برابرش تاب نیاورد، و به بزرگیت که همه چیز را پر کرده است، و به پادشاهیت که برتر از همه چیز قرار گرفته است، و به ذاتت که پس از نابودی همه چیز باقی است، و به نامهایت که پایه های همه چیز را انباشته است، و به دانشت که بر همه چیز احاطه کرده است، و به نور ذاتت که همه چیز در پرتوی آن تابنده شده است. ای نور، ای پاک از هر عیب، ای آغاز هر آغاز و ای پایان هر پایان. خدایا، بیامرز آن گناهانی را که پردهی مصونیتم را می درد.
- خدایا، بیامرز آن گناهانی را که کیفرها را فرو می بارد.
- خدایا، بیامرز آن گناهانی را که نعمت ها را دگرگون میسازد.
- خدایا، بیامرز آن گناهانی را که دعا را از اجابت باز میدارد.
- خدایا، بیامرز آن گناهانی را که بلا را نازل میکند.
- خدایا، بیامرز همهی گناهانی را که مرتکب شدم و تمام خطاهایی که به آن ها آلوده گشتم.
- خدایا، با یاد تو به سویت نزدیکی می جویم و از ناخرسندی تو به درگاه خودت شفاعت می طلبم. از تو می خواهم که به بخشندگی ات، مرا به بارگاه قرب خویش نزدیک کنی، سپاس خود را در دلم بیفکنی و یادت را به من الهام نمایی.
- خدایا، از تو درخواست میکنم، درخواست بندهای فروتن، خوار و افتاده که با من مدارا نمایی و به من رحم کنی و به آنچه روزیم نمودی خشنود و قانع بداری و در تمام حالات در عرصهی فروتنیام قرار دهی. خدایا، از تو درخواست میکنم، درخواست کسی که سخت تهی دست شده و بار نیازش را به هنگام گرفتاری ها به آستان تو فرود آورده و میلش به آنچه نزد توست فزونی یابد. خدایا، فرمان روایت بس بزرگ و مقامت والا، تدبیرت پنهان و فرمانت آشکار، کوبندگی ات چیره و قدرتت جاری و روان است و گریز از حکومتت نشدنی.
- خدایا، آمرزندهای برای گناهانم و پرده پوشی برای زشتکاری هایم و تغییر دهندهای برای کار زشتم به زیبایی، جز تو نمی یابم. معبودی جز تو نیست، پاک و منزهی و به ستایشت برخاستم.
- خدایا، به خود ستم کردم و از روی نادانی جسارت و دلیری نمودم، و به یاد دیرینه ات از من و بخششت بر من، به آرامش نشستم.
- خدایا، ای سرور من، چه بسیار زشتی هایی که مرا پوشاندی و چه بسیار بلاهای سنگین و بزرگی که از من معاف نمودی. چه بسیار لغزش هایی که مرا از آن ها نگه داشتی و چه بسیار ناپسندی هایی که از من دور کردی، و چه بسیار ستایش نیکویی که شایستهی آن نبودم، اما تو در میان مردم پخش کردی.
بیشتر بدانید:معجزه کلمه یا کریم….

دعای کمیل بخش دوم :
به نام خداوند بخشنده ی مهربان.
- خدایا، بلایم بزرگ شده و زشتی هایم از حد گذشته، کردارم بی لیاقت و بی خبرم ساخته، زنجیرهای گناه مرا زمینگیر کرده و دوری آرزوهایم مرا زندانی نموده است. دنیا با غرورش، نفسم با جنایتش و امروز و فردا کردنم مرا نسبت به تو فریفته است.
ای سرورم، از تو درخواست میکنم به توانمندیت که مانع نشود از اجابت دعایم به درگاهت. بدی عمل و زشتی کردارم را و مرا با آنچه از اسرار نهانم می دانی، رسوا نسازی؛ و در کیفر آنچه در خلوت های انجام دادم، از زشتی کردار، بدی رفتار، تداوم کوتاهی ام در وظایف، نادانی، بسیاری از شهوات و بیخبری ام شتاب نکنی. - خدایا، در همهی احوال با من مهرورز باش و در هر کارم به دیدهی لطف بنگر.
- خدایا، پروردگارا! جز تو که را دارم، تا برطرف شدن ناراحتیام و نظر لطف در کارم را از او درخواست کنم؟ خدای من و سرور من، حکمی بر من جاری ساختی که هوای نفسم را در آن پیروی کردم و از فریب کاری آرایش. از دشمنم نهراسیدم. پس مرا به خواهش دل فریفت و بر این امر اختیار و ارادهام یاریاش کرد. بدین سان و بر پایه ی گذشته هایم از حدودت گذشتم و با برخی از دستوراتت مخالفت کردم. پس حجت در همه ی این ها فقط برای توست و مرا هیچ دلیل و حجتی نیست در آنچه که از سوی قضایت برای من جاری شده و فرمان و آزمایشت ملزمم نموده است.
ای خدای من، اینک به پیشگاهت آمدم، پس از کوتاهی در عبادت و زیاده روی در خواهش های نفس، عذرخواه، پشیمان، شکسته دل، جویای گذشت، طالب آمرزش، بازگشت کنان با حالت اقرار، اذعان و اعتراف به گناه، بی آنکه گریزی از آنچه از من سر زده بیابم و نه پناهگاهی پیدا کنم، جز اینکه پذیرای عذرم باشی و مرا در رحمت فراگیرت بگنجانی. خدایا، پس عذرم را بپذیر، به بد حالیام رحم کن و از بند محکم گناه رهایم ساز.
پروردگارا، بر ناتوانی جسمم، نازکی پوستم و نرمی استخوانم رحم کن. ای که آغازگر آفرینش، یاد پرورش، نیکی بر من و تغذیهام بودی. اکنون مرا ببخش به همان بزرگواری نخستینت و پیشینه ی احسانت بر من. ای خدای من، سرور و پروردگارم، آیا مرا به آتش دوزخ عذاب میکنی؟ پس از اقرار به یگانگیت، و پس از آنکه دلم از نور شناخت تو روشنی گرفت و زبانم در پرتوی آن به ذکرت گویا گشت، و پس از آنکه درونم از باور به تو لبریز شد، و مخلصانه در برابر پروردگاریت به اعتراف و درخواست متواضعانه ایستادم
باور نمیکنم، چه بسیار بعید است! تو بزرگوارتر از آن هستی که پروردهات را تباه کنی، یا آنکه کسی را که به خود نزدیک کردهای، دور نمایی. یا آن را که پناه دادهای، از خود برانی، یا کسی را که کفایت نمودی و به او رحم کردی، به موج بلا واگذاری.
دعای کمیل بخش سوم:
به نام خداوند بخشنده ی مهربان.
ای کاش می دانستم، ای سرورم و ای معبودم و مولایم! آیا آتش را برای صورت هایی که برای عظمتت سجده کنان بر زمین نهاده شده، چیره میکنی؟ و نیز بر زبان هایی که صادقانه به توحیدت و سپاست، مدح کنان گویا شدهاند؟ و هم بر دل هایی که بر پایه تحقیق، به خداوندیت اعتراف کردهاند؟ و بر نهادهایی که معرفت به تو، آن ها را فرا گرفته، تا آنجا که بر پیشگاهت افتادگی کردهاند؟ و بر اعضایی که مشتاقانه به سوی پرستشگاههایت شتافتهاند و اقرارکنان، جویای آمرزش تو بودهاند؟
شگفتا! آیا این همه را به آتش میسوزانی؟ هرگز چنین گمانی به تو نیست و از فضل و احسان تو چنین خبری داده نشده است.
ای بزرگوار، ای پروردگار، و تو از ناتوانیام در برابر اندکی از غم و اندوه دنیا و کیفرهای آنچه از ناگواری ها بر عهدهاش میگذرد، آگاهی. با آنکه این غم و اندوه و ناگواری، درنگش کم، بقایش اندک و مدتش کوتاه است، پس چگونه خواهد بود تاب و توانم در برابر بلای آخرت و فرود آمدن ناگواری ها در آن جهان، بر جسم و جان؟ و حال آنکه زمانش طولانی، جایگاهش ابدی است و تخفیفی برای اهل آن بلا نخواهد بود؛ چرا که مایهی آن بلا جز از خشم، انتقام و ناخشنودی تو نیست و این چیزی است که آسمان ها و زمین در برابرش تاب نمی آورند.
ای خدای من، پروردگار، سرور و مولایم! برای کدام یک از دردهایم به حضرتت شکایت کنم؟ و برای کدامین گرفتاریم به درگاهت بنالم و اشک بریزم؟ آیا برای دردناکی عذاب و سختی اش؟ یا برای طولانی شدن بلا و زمانش؟ پس اگر مرا در عقوبت و مجازات با دشمنانت قرار دهی و بین من و اهل عذابت جمع کنی و میان من و عاشقان و دوستانت جدایی افکنی.
سرور من، تا چه رسد به من! و حال آنکه من، بنده ی ناتوان، خوار و کوچک، زمینگیر و درماندهی توام.
ای خدا و آقا و مولا و پروردگارم، بر فرض که بر عذابت شکیبایی ورزم، ولی بر فراغت چگونه صبر کنم؟ و گیرم، ای خدای من، بر سوزندگی آتشت شکیبایی کنم، اما چگونه چشم انداختن به بزرگ منشی و سخاوتت را تاب آورم؟ یا چگونه در آتش سکونت گزینم، حال آنکه امید من گذشت و چشم پوشی توست.

خانواده ارصلان یک سبک زندگیست.
بدون دیدگاه