فهرست محتوا
بهترین زمان برای دریافت نعمت
سلام رفقا،داخل این مقاله میخوام در مورد بهترین زمان دریافت نعمت صحبت کنم.خب… بریم سراغ اصل مطلب :
بهترین زمان برای دریافت نعمت،برای دریافت گل هندونه، برای دریاقت خاص ترین نعمت ها، زمانی که شما تنهایید و منظور من از تنهایی، تنهایی فیزیکی نیست، پس با توجه به این موضوع من باید یه تصمیم با خودم بگیرم اگر میوه ی این درخت و می خوام، اگر که می خوام بیماری بی پولی در من درمان بشه، اگر که می خوام گره های کور زندگی من باز بشه، من باید یک تصمیم مهم و جسورانه با خودم بگیرم.
اونم چیزی نیست به جز اینکه برم 6 ماه تو غار، 6 ماه دل از همه بکنم، مثل بچه هایی که میخوان کنکور بدن، نه مهمونی میره، نه با دوستاش بیرون میره، تمام تمرکزش و میزاره روی درس خوندن. 180 روز!
این همه سال این مدلی که دوست داشتید زندگی کردید، این همه سال هر کاری دوست داشتید کردید، این همه سال هزار و یه مدل راه و روشی که پدر و مادر و استاد دانشگاه و… به شما دادند رو پیروی کردید، 180 روز خودتون تنها باشید، با خدای خودتون تنها باشید، تصمیم بگیرید که از انجام دادن کارهایی که باعث تلف کردن وقت، انرژی و بزرگ ترین دارایی شما که عمر شماست می شه دل بکنید، سخته! من می دونم مهمونی نرفتن سخته، من می دونم خوابیدن خیلی لذت بخشه، من می دونم ورزش نکردن و… من همه این ها رو می دونم.
بیشتر بخوانید : 3 نکته طلایی برای رسیدن به خواسته هات
وقتی با خودت تنهایی، ذهنت تورو به سمت همه نعمت ها می رسونه!
من میدونم که منفی فکر کردن خیلی لذت بخش تر نیست ولی دیگه بهش عادت کردیم، تو همین ریل هستیم. عوض کردن ریل این قطار، می دونم کار سختیه. اما اگر ثروت می خوام، نعمت می خوام، عشق و آرامش و حال خوب می خوام، اما اگر رفاقت خدا رو با خودم می خوام، بهترین اتفاقات و بهترین آدم ها و موقعیت ها، بهترین شرایط و از جلو جفت شیش اومدن تاس و میخوام، 6 ماه به خاطر خودت، به خاطر بچه ات، خانوادت.
وقتی با خودت تنهایی ذهنت به صورت دیفالت و تنظیمات کارخانه، یا میره توی آینده یا گذشته. گذشته حسرت میاره، آینده نگرانی میاره. من یک اسب سوارم، ذهن من اسب منه، من تعیین می کنم که ذهن من به چه چیزی فکر بکند، حتی اگر آن فکر در لحظه حال، واقعیت فیزیکی ندارد. بابت اش هم مالیاتی از شما گرفته نمی شود. پس من بهترین زمان ها برای انجام دادن تمرین هایی که قرار ذهن من رو به یک باغ پر از درخت، میوه، پر از نعمت و زیبایی تبدیل بکنه، زمان هایی که تنهام.
پس من از هر فرصتی استفاده می کنم، تا تنها بشم و تو تنهاییم برم این باغ و بهش رسیدگی بکنم. برم به درخت های این باغ آب بدم، برم نور بتابونم، برم خاکشو راست و ریست کنم، علف های هرز و بچینم به جاش دونه های قدرتمند بکارم، به جاش دونه هایی و بکارم که به من دوتا احساس و میده.
1 : احساس حرکت 2: احساس قدرت. این دوتا احساس. اصلا کاری به احساس خوب ندارم، وای احساست باید خوب باشه تا تمرین کنی. اصلا و ابدا، این موضوع هیچ ربطی به احساس خوب نداره.
من میخوام از فکری که توی ذهنمه احساس قدرت بگیرم. حالا من میخواستم خودم و به خانوادم ثابت کنم. میخواستم برای مامانم ماشین بخرم، می خواستم خواهرم و بفرستم مسافرت، میخواستم یه کاری کنم بابام کمتر حرص بخوره میره سرکار، می خواستم بابام نگران چک نباشه، می خواستم بابام نگران پول جهیزیه برای خواهرم نباشه، می خواستم بابام با 70 سال سن از 7 صبح تا 10 شب کار نکنه و نگران پول تو جیب من نباشه، می خواستم خواهرم بدون اینکه به قیمت ها نگاه کنه بتونه مسافرت بره.
نگو حال ندارم، فقط انجامش بده!
هر کدوم از شما می تونین خودتون و متصل کنین به سه تا از ستاره های زندگیتون. بچتون، پدرتون، خواهرتون، برادرتون، خیریه، یتیم، زندانی، هرکسی که شما فکر کنین باعث میشه درون شما انگیزه بجوشه.
در صورتی که ما برای ادامه دادن هیچ نیازی به انگیزه نداریم. هیچ کس این و فراموش نکنه. من اگر بخوام به انگیزم توجه بکنم برای اینکه بخوام یه کاری و انجام بدم، یه روز در میون انجام میدم، امروز حوصله ندارم! الان حال ندارم برم باشگاه، الان حال ندارم برم سر کار، الان حال ندارم استوری بزارم، الان حال ندارم…
و از اونجایی که مغز هی در حال اینکه سطح انرژی و تو اکونومیک ترین حالت ممکن نگه داره، به صرف انرژی خرج کنه، فقط در مواقع ضروری مغز می خواد انرژی خرج کنه. یعنی جایی که من دارم می ترکم، جایی که دیگه معذرت می خوام دارم پاره میشم. جایی که من بین خوب بودن و بد بودن، مثبت فکر کردن و منفی فکر کردن دارم مثبت فکر کردن و انتخاب می کنم، دارم انرژی درست خرج می کنم.
فکر کنین دوتا حساب بانکی داریم، یه حساب بانکی نورانیه یه حساب بانکی تیره و تاریک و چرکه. در هر ثانیه شما دارین از این حساب بانکی خرج می کنین، به میزانی که خرج می کنین داره توش دو برابر پر می شه، پس من به انگیزه توجه نمی کنم.
به صورت مداوم، ” لا خوف و لا یحزنون ” ، یحزنون: فعل مضارع، میگه کسانی که تو مسیر هستند همواره در هر لحظه نه میترسن، نه ناراحتن، نه نگران می شوند، نه احساس فقر می کنند، نه احساس بی توجهی می کنند.
فضل و رحمت و نعمت و ثروت و عشق و حسنه همواره در حال سرازیر شدنن. همواره، قطعی نداره، هیچ ثانیه ای از روز و زنده شدن شما در این کره خاکی و زندگی کردن شما در این کره خاکی نیست، که بارش رحمت، فضل و نعمت جهان هستی قطع شود.
یه حساب بانکی بی کران که پایان نداره، تمومی نداره، انتها نداره، ساعت و خستگی و قهر کردن و لج کردن نداره، قوانین و رعایت کنم تو اداره ای که هستم سر ماه حقوق بگیرم نداره.
خلاص…
بدون دیدگاه