مهم ترین سه ضلعی قرآن ( تحلیل سوره ناس )
داخل این مقاله میخوام در مورد مهم ترین بحث قرآن صحبت کنم.مهم ترین سه ضلعی قرآن یک سه ضلعیه، که صدها بار در قرآن تکرار شده. دو سوره ی آخر که هر جفتشون با قل شروع میشه و شمارو شگفت زده می کنه، چون اولین سوره ی قرآن با ” الله ” شروع میشه و آخرین سوره ی قرآن با ” ناس ” تموم میشه و آخرین سوره، آخرین کلمه اش هم با ناس و اگر 20 بار کلمه ناس در قرآن اومده باشه، 5 بارش در این سوره اومده.
بیشترین میزان اهمیت به موجودی که صاحب اندیشه است. چرا گفته ناس؟ چرا نگفته بشر؟ چرا نگفته انسان؟ 5/6 تا، 7 تا اسم داره انسان، موجود صاحب اندیشه، یعنی موجودی که با استفاده از اندیشه اش می تونه رشد کنه. موجودی که با استفاده از اندیشه اش میتونه به تکامل برسه، می تونه خلق کنه، می تونه بیافرینه. آخرین سوره رو اختصاص داده به این، اولین سوره گفته: ” الله “، اولوهیت، ” بسم الله الرحمن الرحیم “، اثبات اولوهیت، آخرین سوره اومده گفته: ناس و جالبه اولین سوره که حمده این سه ضلعی، اولوهیت ربوبیت، مولوکیت، رعایت شده اولین سوره. “بسم الله الرحمن الرحیم “: اولوهیت، ” الحمد لله رب العالمین ” :ربوبیت، ” مالک یوم الدین”:مولوکیت.
در تمام سوره ها حداقل یک بار این سه ضلعی تکرار شده. میگه: ما موسی را فرستادیم به سمت فرعون، هامان و قارون، هر کدوم از اینا نماد یه چیز است. یکی شون نماد: ارباب بودن می کرد نه به معنی خالق بودن، من میگم آب این رودخونه به کدوم قبیله برسه. یکیشون ادعای مالک و پادشاه بودن می کرد، همه چی مال من، من دستور میدم، مالک منم.
یکیشون وقتی که ساحرین و جادوگران به موسی ایمان آوردند، ایمانی که یک امر قلبیه، گفت بدون اجازه من به موسی ایمان آوردین؟ تمام بحث موسی با فرعون، اینا داستان مذهبی و قرآنی نیست، اینا داستانایی نیست که گفته باشه من خیلی خفنم، من خیلی خوب و قدرتمندم، ببینید من خدا هستم چیکار می تونم بکنم، اینارو گفته تو توی زندگی امروزت تشبیه کنی، ربت پول الان؟ رییس ات؟ حاضری به خاطرش هر لباسی بپوشی، هر ساعتی میگه بری و بیای، هرچی میگه رو گوش بدی تا ترفیع بگیری جلوش؟
چه ججوریه که تو اداره و دانشگاه و بانک و مملکت و با رییس و ارباب میدونی ولی جهان و اربابی براش نمیدونی؟ قائل نیستی براش؟ چه جوریه که تو برای همه چیز یه پادشاه، حالا با عناوین مختلف، قبلا اسمش پادشاه بود. این پادشاه زندگی تو میتونه پدرت باشه، میتونه شوهرت، بچه ات، هرکسی با هر موقعیت و منصب و مقامی، میتونه پادشاه زندگی تو باشه که هرچی میگه تو بگی چشم، این کارو انجام بدم چشم.
خدا، تنها عشق ابدی و جاودان جهان هستی
دوباره، پناه ببر به خدایی که، ربی که، به نیروی توسعه دهنده ای که، ملک ناس، صاحب، پادشاه، صاحب اختیار، گرداننده، رییس، قدرتمند، ثروتمند، مالک هر نعمت و ثروت که میبینی، مالک هر نیرویی که میبینی و نمیبینی، مالک هر چیزی که مرئی و نامرئیه، مالک تمام کرات و کهکشانات و سیارات و ستارگان و… هر میزان علمی که هنوز کشف شده و نشده، هر میزان پیشرفتی که انجام شده و نشده، به واسطه ی ربوبیت، ملوکیت و الوهیت ای بوده که در اختیار انسان قرار داده شده.
اگر این نیرو در اختیار انسان قرار داده نمیشد، اگر این ابزارها به انسان داده نمی شد، اگر قدرت اندیشه به انسان داده نمی شد، آیا ببرهایی را دیده اید که برای خودشان شهرسازی بزنند؟ شهرداری بزنند؟ رییس شهرداری انتخاب کنند؟ معاون انتخاب کنند؟ آرایشگاه بزنند؟ املاکی بزنند؟ اونا بر اساس قریضه بر یک تحوش، اون رشدی که انسان داشته رو نداشتند اما انسان همواره در حال اقلیت در حال صعود و اکثریت در حال سقوط، الوهیت که مهمترین بحثی که ما، ببین ربوبیت، تمام تاریخ و که بررسی کنید، پیام رسان ها رو داستان هاشون و که بررسی میکنین، میبینین که هیچ کدومشون سر اثبات الله بحث نداشتند اینها، که بگن الله هست
اینا سر اینکه آقا ارباب، یه زمانی هست که شما رییس یک شرکتی، یه زمانی هست پدری تو خونه، دو نفرش یکیه ها ولی توی اداره رییسه، اینجا پدره، نقش رییس تو اداره با نقش پدر توی خونه فرق میکنه. الله، رییسه مثلا، رب این پدرس، مثال دارم میزنم، تشبیه دارم میکنم جا بیفته. رب یک صفته که موجب رشد میشه، که مربیه، توسعه دهنده اس، داره میگه تو باید پناه ببری به عنوان یک وجودی که صاحب اندیشه اس به رب، به مالک و الوهیت یعنی بیشترین فضای قلب تو چه نیرویی اشغال کرده.
یعنی ما هممون معتقدیم خدا هست اما ما رابطه ی قلبی باهاش نداریم. ما رابطه احساسی باهاش نداریم. ما با رفیقمون رابطه ی احساسی داریم، با همسرمون دلمون میخواد رابطه ی احساسی داشته باشیم، ما با دوست پسرمون رابطه احساسی داریم، ما با استاد دانشگاهمون رفیق می شیم، می گیم و می خندیم، اما با خدا رابطه قلبی و احساسی نداریم.
بیشترین میزان عشق و محبت و توجه هر آدمی باید برای خداوند باشد!
باز هم حرف خودش، میگه خیلی ها دیگران را آنچنان دوست دارن که باید خدا را دوست می داشتن و میگه با ایمان واقعی کسی که بیشترین میزان عشق و حب اش رو خرج خدا می کند. بیشترین میزان عشق، بالاترین میزان عشق، بالاترین میزان محبتتون، بالاترین. یعنی الویتت وقتی چشمات و از خواب بیدار میکنی چیه؟ الویتت وقتی داری میخوابی چیه؟
الویتت وقتی داری میری بانک با رییس بانک صحبت کنی که وام بده، کارت راه بیفته، مخ اون و بزنی یا اینکه خدا کارمو راه می ندازه. یا هرچی خیر باشه، خیر فی ما وقعه، که مشتاق خیر برای من، مشتاق ثروت برای من و من به هر اتفاقی به هر خیری نیازمندم، معتمدم نسبت بهش، اعتماد دارم نسبت بهش، بیشترین میزان رابطه قلبی و احساسی شما با چه کسی هست؟
اون آدم توی زندگی شما هر کسی هست بدونین که بالاترین، الویت ترین، مهم ترین قسمت عشق شما، غلیظ ترین میزان محبت شما، مهربونی شما، غلیظ ترین میزان بخشش شما، ابراز محبت و عشق و گفتن کلمات قشنگ و عاشقانه و تحت تاثیر قرار دادن یک انسان با گفتن کلمات قشنگ. بالاترین و غلیظ ترین میزان احساس شما و قلب شما باید خرج رب الناس، ملک الناس و اله الناس بشه.
اکثر آدم ها در این سه ضلع سقوط می کنن، چون رب را کس دیگری به غیر از تنها رب موجود در جهان هستی می دانند. چون مالک، پادشاه و صاحب اختیار را نیرو و قدرتی به غیر از تنها مالک جهان و هستی می دانند، اکثر آدم ها در این سه ضلعی سقوط می کنن زیرا بیشترین میزان حب و عشق در قلبشون رو خرج کسی یا نیرویی یا شئ یا فردی به غیر از تنها عشق حقیقی و جاودان جهان هستی می کنند و ما اشتباه می کنیم، مسیر اشتباه رو میریم و معترضیم به نتایج، وضع زندگی، حال خوب و بد.
بدون دیدگاه