در این مقاله میخوانیم :
سمینار انفجار نور، قسمت دوم : اشتیاق سوزان تو چیه؟ اصلا اشتیاق سوزان داری؟
اشتیاق سوزان تو چیه؟ ما در خانواده ی ارسلان واقعا آدم معمولی نمی خوایم، آدم معمولی نمیتونه به ثروتمند شدن فکر کنه، چون با اولین مانعی که سر راهش قرار میگیره جا میزنه، آدم معمولی نمیتونه عشق رو تجربه بکنه، چون فقط داره تاریکی و زشتی و میبینه. آدم معمولی نمیتونه کارای بزرگ انجام بده، نمیتونه به قهرمان زندگی خودش تبدیل بشه، نمیتونه موفق بشه و خوشبختی و تجربه بکنه.
ما کسی و میخوایم که زده به سیم آخر، ما کسی و میخوایم که تمام پل های پشت سرش خراب شده، ما کسی و میخوایم که توی آیینه به خودش نگاه کنه و بگه یا انجامش میدم یا باید انجامش بدم، یا انجامش میدم یا می میرم، یا انجامش میدم یا هیچ راه دیگه ای به جز انجام دادنش ندارم. ما آدم 99 نمی خوایم، منظورم از گفتن ما تک تک شماهایی هست که امروز این محتوا رو می خونین.
تنها چیزی که ثابت میمونه لباس های شماس، بعد از خوندن این محتوا باید جوری راه بری که زمین زیر پای تو بلرزه، باید یه تصمیم جسورانه و قاطعانه گرفته باشی، باید جسورانه ترین و قاطعانه ترین تصمیم زندگیت و گرفته باشی.
به عنوان یه شوهر که شرمننده زن و بچه اش هست، به عنوان یک خانوم که میتونه و قدرتی رو آزاد کنه در درون خودش که معادل 200 نفر آدم بی ایمان و معمولیه. به عنوان یک فرزند، به عنوان یک خواهر، یک برادر و به عنوان نقطه ی سقل زندگی خودت، نقطه ی عطف زندگی خودت، آب 99 درجه آب داغه اما آب 100 درجه آب جوشه. با آب جوش و بخار آب لوکوموتیو رو به حرکت درمیارن اما با آب 99 درجه تفاوتش 1 درجه اس.
بیشتر بخوانید : 2مورد باور اشتباه که مانع ثروتمند شدنت میشه
اشتیاق سوزان تو چیه؟
99 کافی نیست، 100 باش:
تو در درونت قدرتی داری به دور از مهم بودن و اهمیت داشتن شرایط فعلیت میتونی هر محدودیتی و هر سختی و هر تاریکی و هر رنجی رو که داری تبدیل بکنی به یک سوخت جت، تبدیل بکنی به قدرتمند ترین تصمیم زندگیت، تبدیل بکنی به نقطه ی عطف زندگیت و فقط کافیه که تصمیم بگیری و پای تصمیمت وایسی و پای تصمیمت راسخ باشی، استوار باشی.
اجازه ندی که ذهنت تورو از مشکلات و سختی ها و چالش ها و موانع، زور شنیدن ها و محدودیت هایی که محیط بیرون تو برای تو ایجاد کرده ضعیف تر نشون بده. سن تو مهم نیست، جنسیت تو مهم نیست، قدت، وزنت، زیباییت، زشتیت، هیچ چیزیت مهم نیست به جز رسیدنت به رویات! به جز ثروتمند شدنت، به جز باعث افتخار شدنت، به جز قهرمان شدنت، به جز حس قهرمان بودن درونیت، به جز احساس رضایت درونیت که امکان پذیر نخواهد بود مگر اینکه تو تصمیم بگیری 100 خودت رو بزاری.
باور کن 99 نمیشه باور کن! باور کن با معمولی اینجا نشستن، با معمولی گوش دادن، با معمولی انجام دادن، با معمولی فکر کردن، معمولی زندگی کردن، معمولی تمرین کردن نتیجه نمی گیری.
برای 100 بودن ما یه دلیل می خوایم، نمیشه الکی 100 بود باید دلیل داشت و 100 بود. برای من مادرم دلیلش بود! برای من اون اتفاق دلیلش بود، با اینکه من خیلی رابطه ی بدی با خانواده ام داشتم. با اینکه من تمام خاطراتم و که مرور بکنم کتک خوردن از مادر و پدرم بوده، سیلی خوردن، تحقیر شدن بوده، خورد شدن بوده، مقایسه شدن بوده با پسر خاله و دختر خاله ای که درس خون بودن.
در مقایسه با خواهری که همیشه نمره هاش خوب بوده، با اینکه من حس خوبی نسبت به اونا نداشتم، با اینکه من دلم میخواست خیلی وقت ها دیوار های اون خونه رو خراب بکنم ولی اون صحنه و اون لحظه یک اشتیاق سوزان رو در درون من جوشوند و به وجود آورد.
یادت نره انسان فراموشکاره. آرزوهات یادت نره
تمام درد ها و رنج هات رو توی این جلسه به خاطر بیار، ما خیلی باهاشون کار داریم و خیلی میخوایم ازشون کمک بگیریم، تمام اون لحظاتی که تحقیر شدی، تمام اون لحظاتی که احساس دوست داشتنی نبودن بهت دست داد، تمام اون لحظاتی که احساس کم بودن و مفید نبودن بهت دست داد، تمام اون لحظاتی که بهت منتقل کردن تو نمی تونی، تو زشتی، تو کمی، تو بی فایده ای، تو بی خاصیتی، این مسیر رو نرو، شبیه ما زندگی کن، تمام اون لحظاتی که توی تنهایی گریه کردی و هیچ کس نفهمید!
تمام اون تحقیر هایی که خودت، خودت رو کردی! تمام اون خیانت هایی که خودت به خودت کردی! تمام اون بی احترامی هایی که خودت به خودت کردی! تمام اون تو سری هایی که تو تنهایی هات خودت به سر خودت زدی! مجموعه ی تمام درد ها و سختی ها و رنج هایی که تو در زندگیت کشیدی باید تبدیل بشه به اشتیاق سوزان تو.
من نمیدونم چه کسی ستاره ی زندگی تو هست، من نمیدونم ستاره ی روشن حال حاضر زندگی تو کیه؟ من نمیدونم تو چه نقشی در خانواده داری، پدر خانواده ای، مرد خانواده ای، پسر خانواده ای، دختر یا مادر خانواده ای، توی هر جایگاهی که هستی تعدادی آدم، اتفاق و موضوع در اطراف تو هست که انقدر میتونه برای تو مهم باشه و نیروی محرک و سوخت برای تو باشه که تو رو از قدرتمند ترین موانع و چالش های دنیا قدرتمند تر بکنه.
از رنج ها و سختی ها فرار نمی کنیم، از تاریکی ها و زخم زبون هایی که شنیدیم فرار نمی کنیم. همشون رو تبدیل می کنیم به اشتیاق سوزان! اون چیزی که تمام آدم های موفق رو به جایگاهی که امروز دارن رسونده. احساسات بالا و پایینی که بعد از این محتوا بهت دست میده رو یادت نره، اگر اشک میریزی یادت نره، اگر یاد خاطرات تلخت میوفتی یادت نره. انسان یعنی نسیان و نسیان یعنی: فراموشکار! ما یادمون میره!
ما یادمون میره چه تصمیمی گرفتیم، ما 50 هزار بار به خودمون میگیم از شنبه ورزش می کنم، از شنبه اینکارو می کنم، از شنبه اون کار و می کنم. درس می خونم، اینجوری و اونجوری… هزارتا تصمیم می گیریم و یدونه اش رو هم انجام نمی دیم.
امروز و اینجا یدونه تصمیم می گیری تا وقتی نفس میتونی بکشی انجامش میدی چون فاصله ی بین موفقیت و شکستت، برنده بودن یا بازنده بودنت، بی خاصیت بودن یا با خاصیت بودنت، مهم بودن یا بی اهمیت بودنت، اثر گذار بودن یا بی تاثیر بودنت، با رویاهات زیر خاک رفتن یا با خاطرات و اثر گذاری خودت و راضی بودن از زندگی ای که کردی و پایان دادن به این سفر.
مهم ترین تصمیم زندگی شما امروز باید گرفته بشه! مهم ترین تصمیم زندگی شما و اون تصمیم راجع به هیچ کس نیست جز خود شما. ما فقط از اطرافیانمون استفاده میکنیم برای سوخت حرکتیمون!
بیشتر بخوانید : سمینار انفجار نور: مدیتیشن دسته جمعی
خودت رو به اشتیاق های سوزان زندگیت متصل کن!
مادر برات مهمه؟ پدر برات مهمه؟ فرزندت برات مهمه که نمیتونی لباس با کیفیت و اورجینال براش بخری، نمیتونی مدرسه خوب بفرستینش، نمیتونی وقتی میگه دوچرخه، وقتی میگه پی اس 4، وقتی میگه… هزارتا بهونه باید براش بیاری چون بچه نمیفهمه بازار بده، بچه نمیفهمه چک داری، اجاره داری، تو میفهمی که وقتی داری از جلوی طلا فروشی با خانومت رد میشی و خانومت از قصد خودش و میزنه به اون راه که دلش چیزی نخواد که به غرور تو بر نخوره بهش.
تو شاید جسارت این و نداری بری به مادرت بگی که مادر آرزوت چیه؟ رویات چیه؟ چون مادر تو برای اینکه دلش برای تو میسوزه و میدونه وضعیت چجوریه میگه هیچی به جز خوشبختی تو. ولی با هزارتا آرزوی توی دلش همه رو جمع کرده برای تو و فقط برای تو آرزو میکنه، من فقط خوشبختی تورو میخوام، نه اون مادر دوست داره مسافرت بره، اون مادر دوست داره برای خودش طلا بخره، اون پدر دوست داره حداقل وقتی داره کار هم میکنه بدون نگرانی و دغدغه ی من و تو کار کنه.
اون شوهر صبح تا شب اون بیرون به خودش فشار میاره که مرد باید قوی باشه، مرد باید کار بکنه آخرش هم شرمنده ی زن و بچه اش میشه، اون مادر سخت ترین سختی ها و زخم زبون هارو می شنوه آخرشم مجبور میشه جلوی بچه هاش شرمنده بشه و اینا اشتیاق سوزان هایی هست که باید خودمون و بهش متصل کنیم.
این ها اشتیاق سوزان هایی هست که شما تا وقتی نفس می کشین باید به خاطرشون با تمام وجودتون 100 خودتون رو بزارید تا یه اثر از خودتون به جا بگذارین تا الگوی خانوادتون باشین، تا باعث افتخار فرزند خودتون باشین، تا باعث افتخار مادر و پدر خودتون باشین، تا با کارهایی که انجام میدین و نتایجی که می گیرین و خوشبختی که به دست میارین لبخند واقعی رو روی صورت پدر و مادر خودتون پدیدار کنین.
بدون دیدگاه