در این مقاله میخوانیم :
هیچ چیز در این دنیا شانسی، الکی، الابختکی اتفاق نیفتاده، حالا چی باعث میشه، چه اتفاقی باعث میشه که این رسالتی که دارم، که این تصمیمی که دارم، که این موفقیتی که میخوام رقم بزنم، که ثروتی که میخوام به دست بیارم، که عشقی که میخوام تجربه کنم، که اشرف مخلوقاتی که من میخوام متجلیش بکنم و نمایانش بکنم، چه چیزی باعث میشه که من نتونم اینکار رو انجام بدم؟
سمینار انفجار نور، قسمت 5 : میدونی شیطان کجاست؟
چه چیزی باعث میشه که من تسلیم بشم؟ چه چیزی باعث میشه من جا بزنم؟ من ادامه ندم؟ چه چیزی باعث میشه من از تمام توانم استفاده نکنم؟ چه چیزی باعث میشه تا من نتونم غلبه بکنم؟ چه چیزی باعث میشه من نتونم از تمام قدرتم استفاده کنم؟ یکی از مهم ترین دلایل و مهم ترین المان ها اینکه ما نسبت به یه سری کلمات و جملات یه سری تعریف های اشتباه داریم.
شیطان یک موجود عجیب و غریب نیست! از هر راهی بهت نفوذ میکنه
ما شیطان رو یک موجود عجیب و غریب که یه جوری وارد زندگی ما میشه که ما متوجه بشیم، من کاری به عناوین ندارم این و بارها گفتم. اهریمن، نیروی شر، شیطان، هر اسمی و که تو دوست داری و روش میزاریم اصلا، اما این لعنتی دقیقا اون چیزیه که باعث شده تا امروز تو موفق نشی، این همون چیزیه که باعث میشه تو خودت و دوست نداشته باشی، این همون چیزیه که باعث میشه تو تصمیم های اشتباه بگیری.
این همون چیزیه که باعث میشه تو نتونی به ثروت فکر کنی، به فراوانی و خواسته هات فکر کنی، نتونی به توانستن فکر کنی و تمام تلاشش رو میکنه تا ذهن تورو درگیر منطقی ترین استدلال ها بکنه که این منطق باعث استپ شدن و معمولی زندگی کردنت و معمولی فکر کردن تو و معمولی گذروندن عمرت بشه.
ما فکر می کنیم که شیطان یه موجودیه که ما نمی بینیم و قرار فقط بیاد ما رو معذرت میخوام به مشروب خوردن و زنا و یه سری کارهای اینجوری دعوت بکنه. وقتی نا امید میشی یعنی داری به حرفش گوش میدی، وقتی خودت و دوست داشتنی نمیدونی یعنی داری به حرفش گوش میدی، این شیطان، این نیروی شر ممکنه وارد جلد برادرت بشه و بیاد توی زندگی تو.
ممکنه وارد جلد عزیزترین فرد زندگی تو بشه و بیاد تو زندگی تو. ممکنه وارد جلد مادر و پدرت، استاد دانشگاه، دکتر و هر کسی که تو باهاش در ارتباطی بشه. ممکنه از طریق یک اتفاق وارد زندگی تو بشه، ممکنه از طریق یه جمله ی کتاب وارد زندگی تو بشه، ممکنه از طریق دیدن یک فیلم وارد زندگی تو بشه اما از تمام راه های نفوذت استفاده میکنه برای اینکه تورو نا امیدت بکنه.
از تمام راه های نفوذت استفاده میکنه برای اینکه شما از قدرتت استفاده نکنی، از تمام راه های نفوذت استفاده میکنه تا شما خودت رو زیبا نبینی، تا شما احساس کنی نمیتونی، تا شما احساس کمبود کنی، تا شما احساس نداری بکنی، تا شما احساس نبودن کنی، تا شما احساس رها شدگی بکنی، از هر ترفندی استفاده می کنه.
بیشتر بخوانید : سمینار انفجار نور : مدیتیشن دسته جمعی
رهایی از زنجیرهای ذهنی: مقابله با شیطان درونی
اون لحظه ای که وایمیسی تو آینه خودت رو نگاه می کنی و خودت رو تخریب می کنی شیطان تو جلد تو هست. نیروی شر داره به تو فرمان میده که تو زشتی. نیروی شر داره به تو فرمان میده که چرا دماغت اینطوریه، چشمت اینطوریه، چرا مژه ات اینطوریه، چرا ابروهات اینطوریه، چرا لبت و پوستت اینطوریه، چرا جوش زدی، چرا زشتی، چرا اون کارو نتونستی انجامش بدی، خاک بر سرت رشته ات و از وسطش ول کردی.
خاک بر سرت این کار رو هم ول کردی، خاک بر سرت تو هیچ کدوم از رابطه هات موفق نبودی حتما تو ایراد داشتی، حتما تو بد بخت و بیچاره ای، حتما تو فلک زده ای، خاک بر سرت و خاک بر سرت…تمام تلاشش رو می کنه تا شما رو به اوج ضعف برسونه، تا شما رو به اوج احساس نا امیدی برسونه، تا شما رو به اوج احساس کمبود برسونه، تا شما رو به اوج احساس رها شدگی برسونه تا به شما تلقین کنه که هیچ تکیه گاهی وجود نداره.
تا به شما تلقین بکنه که برو به این مرد بازو کلفت تکیه کن این خوشبختت میکنه. تا به شما تلقین بکنه که فقط این دختر میتونه من و خوشبخت بکنه، تا به شما تلقین بکنه که فقط این کار میتونه من و پولدار بکنه، تا به شما تلقین بکنه که فقط اگر مهاجرت بکنم موفق میشم، تا به شما تلقین کنه که پدر و مادرت باعث شدن تا شما بدبخت بشین، که چون داری اینجا زندگی میکنی زندگیت این مدلیه، چون امکانات نداری نمیتونی بری سراغ رویاهات.
در مقابل تمام موانع و انتقادات مقاومت کن:
میخوام آگاه باشی، میخوام متوجه باشی، میخوام حواست جمع باشه، میخوام بچه زرنگ باشی! میخوام بچه پرو باشی، چون بچه پرو کسی که زورش به خودش میرسه، بچه پرو کسی که میتونه جلوی خودش وایسه، بچه پرو کسی که خویشتن داره، بچه پرو کسی که میتونه جلوی نا امیدی وایسه! مادرت میاد بهت میگه ببین: میخوای بری آرایشگری که چی بشه؟ میخوای موی مردم و اصلاح بکنی؟ تهش چی؟
عروس خاله فلانی رفت چی شد؟ غیر از اینکه مردم براش حرف درآوردن؟ غیر از این بود آخرش هزار جور بدهی بالا آورد؟ استاد دانشگاهت بهت میگه که: ببین کار هر بز نیست خرمن کوفتن، گاو نر می خواهد و مرد کهن! و تو ته دلت خالی میشه، یکی دیگه میاد بهت میگه فلانی گفته رنج، گنج… و تو ته دلت خالی میشه، رفیق صمیمیت با دوست پسرش، با شوهرش، با خانومش، با رلش با هرکی دعواش میشه میاد پیش تو می شینه میگه: وااای همه ی مردا بدن، همه ی زن ها بدن، وای زندگی ما، وای بد شانسی، نمی شد ما یه پدر و مادر پولدار داشتیم؟
نمیشد ما تو یه خانواده ی دیگه به دنیا بیایم؟ آخه این شانس تو این همه کشور ما تو ایران، تو ایران هم تو این شهر به دنیا بیایم و هزار و یک جور از این جملاتی که هیچ چیزی به جز تقویت چشمه ی نا امیدی، بی انگیزگی، بی حال و حوصلگی، بی هدفی، بی فایده زندگی کردن برای تو نداره. اگر فایده ای تا الان داشته بگو؟ نداشته، نداره و نخواهد داشت.
این همه جا هست! همه جا! به میزان اینکه قدرت بکس تو به دیوار بیشتر بشه، به همون میزان هم دیوار نیرو رو برمی گردونه به دست تو. یعنی چی؟ یعنی به میزان اینکه نیروی خیر در زندگی شما و در جهان قدرت می گیره، شر هم ترفند ها و تکنیک هاش رو عوض می کنه. با اتفاقات عجیب و غریب تری میاد سراغت، با حرفای عجیب و غریب تری میاد سراغت، با دلیل های محکم تری میاد سراغت، با سند و علم میاد سراغت، با منطق میاد سراغت، با تجربیات و مثال هایی که در گذشته بوده میاد سراغت.
با افکار محدودکننده مقابله کنیم:
دانشمندان ثابت می کنن با انجام دادن آزمایش های طولانی مدت بر روی آناتومی بدن انسان که هیچ انسانی به دلیل محدود بودن اندام های فیزیکیش نمی تونه 100 متر رو زیر 10 ثانیه بدوئه. باور قدرتمند تر از این کسی میتونه بده برای اینکه من نرم و رکورد زیر 10 ثانیه رو نزنم؟ اما ” یوسین بولت ” باور نمی کنه! و میره و زیر 10 ثانیه 100 متر رو میره!
می خوام ببینی که شیطان به پر سبکی وارد زندگی تو میشه. اون جمله ای رو به تو میگه از طریق مادرت، پدرت، خواهرت، برادرت و هرکسی که تو بیشترین تاثیر رو از داری که میدونه تو اون رو باور میکنی. میدونه نقطه ضعف تو کلمه ی علمه مثلا، میدونه نقطه ضعف تو چهار تا کلمه انگلیسه، ما هر چی انگلیسی گفته باشد رو یه ذره گاردمون جلوش باز تره، میدونه نقطه ضعف تو اینکه مثلا بگن دانشگاه فلان در آمریکا، این و که بگن ما دیگه وا میدیم، می گیم هرچی باشه قبوله.
شما اگر نزدیک بخاری باشین و این بخاری و من در نظر بگیرم به میزانی که از بخاری دور بشین گرمایی که حس می کنین، اگر خدا رو احساس نمی کنی ازش دور شدین. اگر صداش رو نمی شنوین ازش دور شدین، چون به همون میزانی که شیطان وجود داره، نیروی شر، نجوا، گفتگو های منفی، درون شما وچود داره هزاران برابرش نیروی خیر وجود داره.
بیشتر بخوانید :8 تمرین مهم برای تغییر زندگی و باور
راهی به سوی موفقیت: مقابله با نیروی منفی و تقویت نیروی مثبت
ما فرض می گیریم که ما دو تا رفیق داریم، دو تا کارمند داریم، دو تا پرسنل داریم، یکی از این هارو انقدر بهش می رسیم، انقدر مزایا بهش می دیم، دفتر بهش میدیم، لباس بهش میدیم، سیستم براش میخریم، حقوق بهش میدیم، ابزار های مختلف بهش میدیم که کارش رو بهتر انجام بده اما اون یکی رو هیچ توجهی بهش نمی کنیم و حالا امروز اون شده یه هیولای دو سر که خودمون هم از پسش بر نمیایم.
انقدر قدرتمندش کردیم، انقدر بزرگش کردیم، انقدر بهش توجه کردیم، انقدر آب و دون بهش دادیم، انقدر نور بهش تابوندیم که انقدر تنومند و بزرگ و پر رو و وقیح شده که خودمون هم نمی تونیم ساکتش کنیم و امروز اون روزیه که باید سخت ترین کار زندگیت رو بکنی اونم وایسادن جلوی این نیرو! و به صورت همواره باید جلوی این نیرو وایسی و از این به بعد به صورت همواره به اون یکی پرسنلت باید توجه کنی,
باید به اون خدمت کنی، باید به اون یاد بدی با اون حرف بزنی، با اون رفاقت کنی، با اون بری و بیای، برای اون زمان بزاری، به اون دقت کنی، رو اون تمرکز کنی، نور رو به اون سمت ببری، نور رو به اون بتابونی، امروز تو قرار سخت ترین کار زندگیت رو انجام بدی و شیرین ترین نتایج زندگیت رو بگیری! و شیرین ترین اتفاقات زندگیت رو تجربه کنی و شیرین ترین حرف های زندگیت رو بشنوی و شیرین ترین احساسات موجود در جهان هستی رو تجربه کنی که هر چیزی میتونه برای شما باشه. یکی عشقه، یکی پوله، یکی ثروته، یکی آرامشه، یکی حال خوبه، هر چی نمیدونم!
هیچ دستوری وجود نداره، هیچ زور گفتنی به تو وجود نداره، هیچ عامرانه با تو حرف زدنی از سمت آدم ها برای تو وجود نداره، هرچی گفته رو توصیه کرده، بعد 1400 سال میان میرسن به نتایجی که وقتی دروغ میگی سم توی بدنت ترشح میشه، وقتی قضاوت میکنی هورمون های تخریب گر، مغزت ترشح می کنن که تمام شریان های وجودت! وقتی قضاوت میکنی، وقتی نا امیدی، وقتی احساس بد داری، وقتی بی انگیزه و بی هدفی تمام سیستم های بدن تو دارن تخریب گر عمل می کنن!
قوانین جهان هستی و ذهن قدرتمند تو تغییر میده:
بابا یه آهو وقتی میخواد شکار بشه میره تو حالت سیستم بقاء، فقط برای زنده ماندن و زندگی کردن و هورمون هایی از سمت مغزش ترشح میشه در بدنش که از تمام قدرتش استفاده میشه. نگرانی، ترس، اضطراب، استرس و جالبه میگن جسم و کالبد فیزیکی بین 15 تا 30 دقیقه توانایی تحمل کردن این هورمون هارو داره و ما 70 سال آزرگار اینو داریم با خودمون یدک می کشیم.
هر روزم داریم بار روی دوشمون رو بیشتر و بیشتر می کنیم. هر روز یه نگرانی اضافه می کنیم، هر روز استرس بیشتر، اضطراب بیشتر، اعصاب خوردی بیشتر، ترس بیشتر، نا امیدی بیشتر، بابا فرو می پاشیم! معلومه که نمی تونیم! معلومه که تا الان نتونستی دلیلش چی بوده، واضحه! کاملا مشخصه! اگر می تونستیم باید تعجب می کردیم!
نمیشه قانون و زیر پا بزاریم که عزیز دل من! اینو اگر من از اینجا ول کنم پایینه بالا نمیره، هر کاری کنی بالا نمیره، تجسم کن، شکر گذاری کن، با سر برو تو دیوار، این میاد پایین، این قانونه! بالا نمیره هرکاری کنی. با هیچ تکنیک و ترفند و دعا و نیایش و نمیدونم تصویر سازی و شکر گذاری، هر کاری کنی این بالا نمیره، اگر بندازیش بالا دوباره میفته پایین، این یک قانون تغییر ناپذیر است!
قوانین جهان هستی با دعا و شکر گذاری و تصویر سازی و اینا تغییر نمی کنه! تصویر سازی برای زمانی که تو هم مسیری! سرعت میده، مسیر رو آروم تر می کنه، آدم های مناسب، فرصت مناسب، ولی چه کنم که تو قدم اول و همون قدم اول و که میای برداری قبل از اینکه پا رو محکم بکوبونی رو زمین شیطان کار حودش رو کرده. و ازتون خواهش می کنم که اجازه ندید ذهنتون با شما بازی بکنه.
به حرف ذهنتون گوش ندید! به دنبال ذهنتون نرید، ذهنتون در خدمت شما باید باشه نه شما در خدمت ذهنتون! و این مهم ترین موضوعیه که ما باید یاد بگیریم! ما در خدمت ذهنمون هستیم، ما در خدمت اتفاقات تلخیم، ما در خدمت نگرانی ها هستیم، ما در خدمت ترس ها هستیم، انگار اون ها رییس ان ما پرسنلیم! اونا رییسن ما خدمتگذار اون ها هستیم، اون ها رییسن ما داریم بهشون می گیم بترسم؟ چشم! ناراحت شم؟ چشم! اذیت شم؟ چشم! الان فحش بدم؟ چشم! الان عصبانی شم؟ هرچی میگه رو ما گوش میدیم، ما هیچ خویشتن داری نداریم، ما هیچ مرزی نداریم…
بدون دیدگاه