در این مقاله میخوانیم :
تمرین چالش به من چه و به توچه
سلام به خانواده عزیز و دوست داشتنی ارصلان. خودت رو تو آینه ببین و تصور کن که تو تنها فردی هستی که روی این سیاره زندگی می کنه. هیچ کس دیگه ای نیست؛ فقط تو و خودت. اینو قبلاً هم بهت گفتم و حالا دارم دوباره یادآوریش میکنم. این تصویر ذهنی اهمیت زیادی داره چون بهت کمک میکنه خودتو بهتر بشناسی و از خودت بپرسی چه چیزی واقعاً برات ارزش داره. این کار باعث میشه به عمق افکارت بری و بفهمی چی برات اهمیت داره و چی واقعاً میخوای.
با این تمرین، می تونی به اهداف و آرزوهای خودت برسونیش و به زندگی معنادارتری دست پیدا کنی. چرا مهمه این کارو انجام بدی؟ چون در دنیای پر از هیاهو و پیچیدگی امروزی، لحظات تنهایی و تفکر عمیق بهت کمک میکنه تا از خودت بپرسی: “چی برام اهمیت داره؟” و “چطور میتونم به اون چیزهایی که واقعاً میخوام، برسم؟
“. این قدم اول برای تغییر و رشد شخصیه. میخوام تمرین کنیم باهم و یه چالش رو وارد زندگیمون کنیم:”چالش به من چه و به توچه.” این چالش در واقع یه آزمونه که ما رو تشویق میکنه تو زندگی خودمون تمرکز کنیم و به زندگی بقیه کاری نداشته باشیم. اینطوری می تونیم انرژی مون رو صرف بهبود خودمون و هدف هامون کنیم.
مثلاً فرض کن تصمیم گرفتی یه رژیم جدید رو شروع کنی. تو این چالش، باید تمام تمرکزت رو روی خودت و اهدافت بذاری و به اینکه بقیه چی میخورن یا چی نمی خورن کاری نداشته باشی. به جای اینکه بخوای بقیه رو قضاوت کنی یا توی کارشون دخالت کنی، باید فقط روی زندگی خودت تمرکز کنی و ببینی چطور می تونی بهترین باشی.

بیشتر بخوانید : تجربه آرامش با ایمان و اعتماد به خداوند
این چالش بهت یاد میده که به خودت احترام بذاری و به زندگی بقیه هم احترام بذاری. یعنی یاد میگیری که هر کسی مسئول زندگی خودش هست و تو نیازی نداری تو زندگی بقیه دخالت کنی یا قضاوتشون کنی و تمام تمرکزت روی خودت باشه. وقتی حواست میره تو زندگی دیگران، ذهنت دائم برات داستان می سازه و تو این وسط به خودت نگاه نمیکنی. با خودت فکر کن: وقتی من این فکرا رو راجع به زندگی دیگران میکنم، تمرکزم روی چیه؟
آیا تمرکزم روی خودم بوده؟ نه. آیا تمرکزم روی تواناییهام بوده؟ نه. آیا تمرکزم روی آینده مثبتم بوده؟ نه. آیا تمرکزم روی گذشته مثبتم بوده؟ نه. آیا تمرکزم روی پتانسیل هام بوده؟ نه. آیا تمرکزم روی خدا و قدرت های خدا بوده؟ نه.
تمرکزت کاملاً از خودت دور شده و روی چیزهایی که هیچ کنترلی روشون نداری، صرف می شه. با این کار فقط از خودت و توانایی هات فاصله میگیری و انرژیت رو به هدر می دی. جای اینکه وقتت رو صرف فکر کردن به زندگی دیگران کنی، به خودت، اهداف و آرزوهای خودت تمرکز کن. بزار یه مثالی بزنم کاملا متوجه شی:” فرض کن رفیقی داری که همیشه در مورد کارهای همکارهاش صحبت می کنه و خیلی وقت ها اون ها رو قضاوت میکنه.
اون همیشه در مورد این صحبت میکنه که یکی از همکارانش چقدر تنبله یا دیگری چطور کار نمیکنه و همیشه مشغول داستان سازی در مورد زندگی بقیه است. تمام وقت و انرژی اش رو صرف قضاوت کردن دیگران و دخالت تو زندگی اون ها میکنه و به جای اینکه روی خودش تمرکز کنه و به بهبود زندگی خودش فکر کنه، وقت و انرژی اش رو تلف میکنه. تصور کن یه دایره دور خودت بکشی با قطر یک یا دو متر. وقتی تمام تمرکزت روی خودته و روی قوانین قائم به ذات هستی، نه قائم به غیر، در نهایت تمرکزت روی خودت و روی خداست.
سه ضلعی خوشبختی: رابطه با خدا، مردم و خود
این میشه یک سه ضلعی: رابطهی تو با خدا، رابطهی تو با مردم، رابطهی تو با خودت. اگر این سه رابطه رو به درستی رعایت کنی، قطعا خوشبختی و ثروت در زندگی نصیبت میشه. تمرکز روی خودت به معنای توجه به رشد و توسعه شخصی، ارتباطات معنادار با دیگران و داشتن یک رابطهی عمیق و معنوی با خداست. این سه ضلعی باعث میشه که هر چیزی در جای خودش قرار بگیره و تو بتونی به یک زندگی متوازن و پر از آرامش و موفقیت دست پیدا کنی.
حالا هی تو بیا بگو فلانی یه ضلع رو رعایت نکرده ولی ثروت داره. خب، به من چه ربطی داره؟ من میخوام یه انسان خوب باشم. این یعنی حتی وقتی آدم ها دارن راجع به این موضوع صحبت میکنن، من همچنان به راه خودم ادامه میدم و سه ضلعی رو رعایت میکنم: رابطهام با خدا، رابطه ام با مردم، و رابطهام با خودم.
مهم نیست بقیه چطور رفتار میکنن یا چی به دست آوردن. مهم اینه که من برام اصول و ارزش هام مهم باشه و به اون ها پایبند باشم. این راهیه که من رو به خوشبختی و رضایت واقعی می رسونه. وقتی به اصول خودم پایبند باشم، به خودم و خدا و مردم احترام گذاشته ام و این همون چیزیه که توی زندگی برام اهمیت داره.
خویشتن داری با قوانین آسمانی:
تمام جواب های سوال های شما توی قرآن هست. خدا به حضرت محمد (ص) دوتا راهکار داده. گفته یا از اون جمع بلند شو برو بیرون یا از اون محل خارج شو. خوب گوش کن، این حرف رو به پیامبرش زده. گفته اگه جایی نشستی و دیدی دارن به من ناسزا می گن و نقشه های شومی می کشن که شکستت بدن و جنگ راه بندازن و من رو تخریب کنن، توام که پیامبر منی در جهانی هستی که قوانین ثابت و تغییر ناپذیر داره، پس باید روی برگردونی و از اون جمع بری بیرون.
این راهکار نشون می ده که حتی پیامبر خدا هم باید در مواقعی که شرایط ناسالمه، از اون جمع بیرون بره و به آرامش خودش اهمیت بده. باید در زندگی مون از محیط ها و آدم های ناسالم دوری کنیم و به آرامش و اصول خودمون پایبند باشیم.

راهکار دوم اینه که اگر نتونستی بری بیرون، بشین و سکوت کن. این یعنی گاهی اوقات بهتره که در مواجهه با شرایط نامطلوب، به جای واکنش نشون دادن، فقط سکوت کنی و وارد جدل نشی.
در آخر، میتونی با اون کسی که خیلی آتیشش تنده، نرم حرف بزنی. نه اینکه بخوای کاری کنی که ایمان بیاره، بلکه با ملایمت باهاش صحبت کن. این نشون می ده که باید در مواجهه با دیگران، با احترام و آرامش رفتار کنیم، حتی اگر اون ها نسبت به ما دیدگاه منفی داشته باشن. حالا تصور کن بابا با کمربند می خواد دخترش رو مجبور کنه که روسری اش رو جلو بکشه یا با زور کتک می خواد بچه ش رو منصرف کنه که رشته عمران نره یا توی یه شهر غریب درس نخونه.
یعنی این کنترلگری تو وجود همه ی ما شکل گرفته. مثلاً خانوم می خواد آقا رو کنترل کنه و برعکس آقا می خواد خانومش رو تحت کنترل خودش داشته باشه.
تکنیک کنترل ذهن:
و در آخر بدونید که ذهن شما همیشه دنبال مثال نقضه. یعنی شما تو همین جلسه حسابی به خودتون میاید و تصمیم های تازه میگیرید. ولی وقتی پاتون رو از اینجا بیرون می ذارید، روز اول نه، روز دوم نه، روز چهارم نه… یهویی می بینید روز هفتم شده و یکی از دوستاتون زنگ می زنه و میگه: ‘دیدی دلار چقدر شده؟’ همون موقع ذهنتون شروع میکنه به حواس پرتی از روی هدفاتون و با خودتون میگید: ‘ای بابا، با این وضع دیگه کی می تونه ماشین بخره و خونه بخره؟ این ارصلانم دلش خوشه…’ و بی خیال همه چی می شید.

ذهنتون می برتون و پشت سر هم براتون داستان می بافه تا دوباره گمراه بشید و بشینید سر جاتون. اینطوری اهداف و برنامههاتون رو فراموش میکنید و به راحتی از مسیر خارج میشید. ذهن همیشه دنبال راههایی میگرده که شما رو از اهداف و برنامه هاتون منحرف کنه. مثلاً وقتی تصمیم میگیرید یک رژیم غذایی جدید رو شروع کنید، ذهنتون شروع میکنه به فکر کردن به خوراکی های خوشمزهای که دوست دارید بخورید و بهانه میاره که ‘حالا یه بار اشکالی نداره.
‘ یا وقتی تصمیم میگیرید بیشتر ورزش کنید، ذهنتون بهتون میگه ‘امروز خستهای، فردا شروع می کنی.’ ذهن همیشه به دنبال راحتی و آسایشه و نمیخواد شما از منطقهی امن خودتون خارج بشید. باید به خودتون یادآوری کنید که هدف ها و برنامه هاتون چقدر براتون مهمن و اجازه ندید که ذهنتون شما رو از مسیر منحرف کنه.
باید به اراده و تصمیمتون اعتماد کنید و با قدرت به سمت اهداف و آرزوهاتون حرکت کنید. بدونید که هر چالشی که سر راهتون قرار میگیره، یک فرصت برای رشد و پیشرفته و نباید اجازه بدید که ذهنتون شما رو از رسیدن به هدفتون باز داره.”
خانواده ارصلان یک سبک زندگیست.
بدون دیدگاه