سمینار انفجار نور/ قسمت آخر: دعای دسته جمعی
دست روی قلبتون بگذارید و با تمام قدرت، صلابت، انرژی، ایمان و احساس آزاد بودن، شما به عنوان یک زن قدرتمند و با عنوان ظریف ترین و لطیف ترین و موجودی غیور از دیدگاه خداوند، شما به عنوان مردانی پر قدرت و پهلوون از دیدگاه خداوند امروز اینجا حضور دارین در محضر خودش، داره می بینتتون. گاهی اوقات فاصله ی بین موفقیت یا شکست، فاصله ی رسیدن و نرسیدن، فاصله ی بین دیده شدن و ندیدن، یک فریاده! پس ازت می خوام کم نزاری، ازتون میخوام خجالت و رو دروایسی نکشید، ازتون میخوام احساس کنین پیش صمیمی ترین رفیقتون هستین و دارین سرش داد می زنین، فریاد میزنی و بهش ابراز علاقه می کنی.
اون خدایی که در شکم مادر، از مغز استخوان مادر شما رو تغذیه کرد، خدایی که از پس سخت ترین مسائل، مشکلات، تاریکی ها و درد ها شمارو گذروند و امروز اینجایی با خیال راحت، با امید به آینده ای روشن جملاتی که من میگم رو با تمام وجود بعد از من می شنوی و تکرار می کنی.
بیشتر بخوانید : مهم ترین سه ضلعی قرآن
سمینار انفجار نور/ قسمت آخر: دعای دسته جمعی
دست روی قلبت بزار و با تمام وجود تکرارش کن:
به نام خداوند بخشنده ی مهربان، اینجانب، در این لحظه و در این مکان، با تمام وجودم، با تمام قلبم به خدای خودم، به عشق خودم، تعهد می دهم و با این عشق جاودان پیمان می بندم که از همین لحظه به بعد ارزشمند ترین دارایی های خودم را، در جهت رشد و کمال خودم خرج بکنم. به تو تعهد می دهم برای نزدیک تر شدن به تو، برای رفاقت بیشتر با تو، برای عشق ورزیدن به تو، از هیچ تلاشی فرو گذار نباشم.
از تو با تمام قلبم، درخواست می کنم که در مسیر زندگی ام با تمام قدرت ها و نیروهایت من را به سمت عشق بیشتر، ثروت بیشتر، آرامش بیشتر، سخاوت بیشتر، بخشش بیشتر، مهر و محبت بیشتر، نه تنها برای خودم بلکه برای کمک کردن به تمام همنوعانم استفاده بکنم. می دانم، آگاه هستم که تو هم اکنون حرف قلب من را می شنوی، از درد ها و رنج ها در تمام اعماق وجود من باخبری.
بیشتر بخوانید : اشتباهی که 90 درصد آدما میکنن
من فقط به تو تکیه می کنم، من فقط از تو درخواست می کنم، من فقط به تو امید دارم، من امروز و در این لحظه تصمیم گرفتم تا با تمام قدرت و توانم به سمت تو حرکت کنم. خدای من! عشق من، رفیق من، مونس و همدم من، با تمام وجودم دوستت دارم، عاشقتم، می خوامت، عشق منی…
خداجانم
قشنگ ترین و بهترین قسمت زندگیم
آنجایی بود که بین تمام سیاهی های
زمانه، تو را پیدا کردم، نور تو را دیدم
و به سمتت گام برداشتم، از آن لحظه
به بعد همه چیز تغییر کرد و من الان
یک انسان در حال رشـدی هستم که
غرقِ در آغوش توست و در هر نفسی
که میکشد هـمه چـیز به نفع او رقم
میخورد چون شریک زندگی اش خداست…🫶🏼
💚🖇🍀
خانواده ارصلان یک سبک زندگیست⚡️
بدون دیدگاه